دختر آسمونی ملیکا

نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,ساعت 11:52 توسط ملیکا| |

نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,ساعت 9:48 توسط ملیکا| |

نوشته شده در سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,ساعت 9:40 توسط ملیکا| |

پارتی لو رفته در شمال تهران حتما ببینید

 

تصاويری كه مشاهده می فرماييد از اين مراسم لهو لعب گرفته شده است.

اكثر دختر و پسرهای حاضر در اين پارتی در زمان دستگیری در حالت زننده ای در كنار هم خوابيده بودند

 
.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

. .

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 





 

عکس های گرفته شده از اتاق خواب های این پارتی

 

قسمت جکوزی و استخر ساختمان پارتی

 

 

 

 

 

 


حركات ناشايستي كه از دختران و پسران حاضر در پارتي مشاهده شد










 

 



 

واکنش تعدادی از دختران و پسران پس از دیدن برادران خدمت گذار نیروی انتظامی

 

 

 

 

 

 

 

 

 عکس های لو رفته از اتاق خواب ها...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 این هم از عکس های پشت بام پارتی
 

 

بعضی ها هم در جاهای مخفی پنهان شده بودند که برادران نیروی انتظامی موفق به شناسایی آنها شدند

 

 

 

 

 


استفاده از مدلهای مو دور از شان يك جوان ايرانی



 

 


رقص های زننده تا نيمه هاي شب

 




 

 

كشف مقادير زيادي CD مستهجن و ادوات موسیقی در پارتی:



 


 


بعضی ها هم به علت مصرف مواد روان گردان از حالت عادی خارج بودند

 

 

 

 

 

 

 


عكس تعدادي از ميهمانها پس از دستگيري:









 



 

 

بعضی ها هم احساس ندامت و پشیمانی داشتند

 

 

عكس خلاف کاران و متهمان رديف اول این پارتی

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 12 بهمن 1389برچسب:,ساعت 13:24 توسط ملیکا| |

 

هر چيز كه يك بار رخ دهد،ممكن است ديگر رخ ندهد. اما چيزي كه دو بار رخ داد، بار سوم نيز رخ خواهد داد.
----------------------------------------------------------------------------------------
هرگز دليل زندگيت را فراموش مکن
----------------------------------------------------------------------------------------
خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.
----------------------------------------------------------------------------------------
آدمي كه پشت به خورشيد ميايستد تنها سايه خود را ميبيند.
----------------------------------------------------------------------------------------
مردان شجاع فرصت می آفرینند و ترسوها منتظر فرصت می نشینند.
----------------------------------------------------------------------------------------
شانس ، دستش را به طرف انسان شجاع دراز می کند.
----------------------------------------------------------------------------------------

اگر هيچ چيز به من تعلق ندارد، هيج دليلي ندارد که وقتم را براي جستجوي چيزهايي که براي من نيستند، تلف کنم. بهترين آن است که جوري زندگي کنم که امروز روز اول و آخر زندگي ام است.
----------------------------------------------------------------------------------------

 

پائولو کوئیلو( کتاب اعترافات یک سالک) :


فقط وقتی ما صد در صد از مرگ خود آگاه هستیم

می توانیم صد در صد زندگی کنیم .



***

اشو :


عشق ارزشمند است ، ولی نه به اندازه آزادی .

عشق ارزشی والاست ، اما نه والاتر از آزادی.

از این رو آدمی دوست دارد عاشق باشد، ولی هیچ د لش نمی خواهد که عشق او را اسیر کند.



***

شو کینگ :


میان دانستن و دریافت کردن فاصله زیادی است.

دانستن دشوار نیست اما دریافت کردن دشوار است.



***

ضرب المثل سانسکریت :

درختان بارور خم می شوند و مردان بزرگ متواضع میگردند،

اما شاخه های خشک و مردم نادان می شکنند وخم نمی شوند.



***

حضرت محمد(ص):

در این دنیا همچون مسافری باش، یا رهگذری و خود را مرده بپندار.


***

پائولو کوئیلو :
سفر بهترین دانشگاه زندگی محسوب می شود ، تو ممکن است یک خروار کتاب درباره یک شهر
خوانده باشی اما تا وقتی آنجا نروی نمی فهمی را که آنچه خوانده ای زیاد به دردت نخورده است
از طرفی در سفر است که تو از محیط خودت بیرون می آیی و اینست که خود را رها کنی.
مستقل و کمی گمگشته ؛ نیاز مند یاری دیگران هستی ؛ و این هم بخشی از شرایط انسانی است،
موفقیت این رها شدن در این است که کسانی تو را یاری کنند تا راه خویش را بیابی ،
هرچند که این را ه از پیش نوشته شده باشد.

 

 


 

هيچوقت به خدا نگوييد: من يك مشكل بزرگ دارم به مشكلتان بگوييد: من يك خداي بزرگ دارم. « اسپايک ميليگان »

مراقب باشيد چيزهايي را كه دوست داريد بدست آوريد وگرنه مجبور خواهيد بود چيزهايي را كه بدست آورده ايد دوست داشته باشيد. « جرج برنارد شاو »

فرق ما با ديوانه ها در اين است که ما در اکثريت هستيم. « ميشل فوکو »

پول خوشبختي نمي‌آورد .... اما شکل دلپذيرتري از بدبختي را برايتان فراهم مي‌سازد.

من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوي به درد آيد به جايش ديده مي گريد

خدايا! چگونه زيستن را به من بياموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

چشمهايت زمين سبز محبت بود و من قانون جاذبه اش را وقتي سيب سرخ دلم افتاد فهميدم.

آدم وقتي جوونه سلامتيشو از بين ميبره تا به پول برسه و وقتي که پير شد پولاشو از بين ميبره تا سلامتيشو دوباره بدست بياره....

خوشبختي توپي است که وقتي مي رود به دنبالش مي دويم و وقتي مي ايستد به آن لگد مي زنيم.

در جواني به خود ميگفتم شير شير است اگر چه پير بود چون به پيري رسيدم فهميدم پير پير است اگر چه شير بود

من ستايشگر معلمي هستم که انديشيدن را به من بياموزد نه انديشه هارا. « استاد مطهري »

امروز روز مهمي است ، زيرا اولين روز از باقيمانده عمر توست !!!

هرگز اميد را از کسي سلب نکن, شايد اين تنها چيزي باشد که دارد.

شاديهاي شما همان غمهاي شماست که نقابش را برداشته اند . و چاهي که خنده هايتان از آن مي جوشد همان است که از اشکهايتان پر شده است.

امروز همان فردايي است كه ديروز در انتظارش بودي !!!

دستم بوي گل ميداد مرا به جرم چيدن گل محکوم کردند اما هيچکس فکر نکرد که شايد من گلي کاشته باشم.

براي ازدواج کردن لحظه‌اي درنگ نکنيد. اگر زن خوبي نصيبتان شود، خوشبخت مي‌گرديد و اگر زن بدي گيرتان آمد [مثل من] فيلسوف مي‌شويد. « سقراط »

زندگي گل زردي است به نام غم فرياد سياهي است به نام آه رشته کوهي است به نام آرزو و رودخانه اي است به نام عشق که به درياي صفا مي ريزد زندگي يعني عشق، محبت، اميد و آرزو که در آخر به بياباني به نام وداع منتهي مي شود.
  

نوشته شده در سه شنبه 12 بهمن 1389برچسب:,ساعت 13:9 توسط ملیکا| |

نوشته شده در 12 دی 1389برچسب:,ساعت 15:9 توسط ملیکا| |

 

نوشته شده در 12 دی 1389برچسب:,ساعت 14:55 توسط ملیکا| |

هی اس ام اس برو پیش اونی که فکر میکنم. اگه کار داشت مزاحمش نشو. اگه خواب بود آروم ببوسشو برگرد. اگه تو رو خووند بهش بگو که دوسش دارم.!



بوسه یعنی عشق خالی از گناه. بوسه یعنی قلب تو از آن من. بوسه یعنی تو همیشه مال من! 



 

به امید نگاهت ایستادن به رویای شانه هایت سر نهادن گونه های زیبایت را بوسه دادن مرا خوش تر از این آرزویی است



اگر خری تو را بوسه كند بهتر از آن است كه بوسه ای تو را خر كنــــــــــــــد ..



یك روز می بوسمت فوقش خدا منو میبره جهنم! فوقش می شم ابلیس! اون وقت تو هم به خاطر اینكه یه ابلیس تو رو بوسیده جهنمی می شی! جهنم كه اومدی من اونجا پیدات می كنم! و دور از چشم خدا هروز می بوسمت! وای خدا چه بهشتی می شه جهنم!



بوسه یعنی وصل شیرین دو لب



بوسه یعنی عشق ، در اعماق شب



بوسه یعنی مستی از اعماق عشق



بوسه یعنی آتش و گرمای تب




شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد .بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میكارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم .




یک بار برای دیدن دریا قدم به ساحل گذاشتی... اما امواج دریا هزاران بار برای بوسیدن قدمگاهت تا روی ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.




میدونی... من دوست دارم ....من عاشقتم ....میمیرم برات .....میبوسمت ......چند تا میم داره؟





یه بوسه تقدیم به آنكه دارمش دوست تقدیم به آنكه قلبم از اوست اگر مهتاب از تن بركند پوست جدا هرگز نگردد یادم از دوست



بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است





لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان



دیدی ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟



از بس ز لبت بوسه چون قند گرفتم



از قند لبت من مرض قند گرفتم...




اگه دوست داری عمیق ترین ، طولانی ترین و محكم ترین بوس دنیا رو تجربه كنی بیا پیش خودم تا لباتو بذارم رو لوله جارو برقی





لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان دیدی ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟ 




اندكی عاشقانه ترزیرباران بمان,ابررابوسیده ام تابوسه بارانت كنند...................



كاش كودك بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای كاش كودك بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینكه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای كاش كودك بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یك بوسه همه چیز را فراموش می كردم



بوسه یعنی اتصال سیم های مثبت و منفی یك جریان برق 66000 ولتی كه اگه زیاد طول بكشه فیوز مركزی بدجوری میزنه بیرون!!



بوسه تنها تصادفی است كه پلیس راه ندارد. دریای غم تنها دریایی است كه ساحل ندارد. قلب تنها چیزی است كه شكستنش صدا ندارد. عاشقی تنها دردی است كه درمان ندارد.



وقتی دل تنها كالائیست كه خدا شكسته ی آن را می خرد پس چرا من به دست كسی كه دلم را شكست بوسه نزنم؟!



پرنده را دوست دارم اما نه تو قفس بوسه را دوست دارم اما نه تو هوس .....اما .........تو رو دوست دارم تا آخرین نفس.



1 نگاه = 1 لبخند/ 1 لبخند = 1 ملاقات/ 1 ملاقات = 1 پیشنهاد/ 1 پیشنهاد = 1 بوسه/ 1 بوسه = 1 ازدواج/ 1 ازدواج = 1111111111111 تا مشكل 




مورچه و یك زرافه باهم ازدواج می كنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یك هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه این همه مدت كجا بودی مورچه می گه :تو راه بودم كه بیام بوست كنم.




گر نرخ بوسه را لب جانان به جان كند، حاشا كه مشتری سر مویی زیان كند! (البته بستگی به جانانش داره!) 





اس ام اسی نداشتم ، چون که دوستت می داشتم ، یه بوس برات گذاشتم




 

بوس


B.O.O.O.O.S


BuuuuuuS


b.O.O.O.O.s


BüüüüüüS


B000000S


bUuUuUuUus


BooooooooS


bo.Oo.Oo.Oo.s


B.......oOo.....S


BoossS


تنوع از ما ,انتخاب از شما


 


 


 

بوس...

بوس...


بوس...


بوس...


...


...


...


...


از رو نریا! همین طور بیا پایین!



 

نوشته شده در 12 دی 1389برچسب:,ساعت 14:32 توسط ملیکا| |

نوشته شده در 15 آبان 1389برچسب:,ساعت 15:51 توسط ملیکا| |

اعتیاد از جمله آسیب‌هاى اجتماعى‌ است که کشور ما ایران را در گرداب خود فرو می‌برد و میلیون‌ها نفر از شهروندان ایرانی بطور مستقیم یا غیر مستقیم با آن دست به گریبانند. این آسیب‌هاى اجتماعى ریشه و دلایل گوناگونی دارد و به‌دلیل سود سرشاری که قاچاق و توزیع انواع گوناگون آن برای سوداگران مرگ دارد، نحوه‌ی برخورد با آن نیز قابل تعمق و بررسی‌ست. اما گروه‌های مردمی و فعالین اجتماعی و حقوق‌بشری نیز به نوبه خود برای مقابله با شرایط بوجود آمدن و رشد این پدیده، در تلاش‌اند. ازجمله سازمان‌‌های مردمی‌ِ فعال در این زمینه، بنیاد آینه (بهبودى) است که با تلاش داریوش اقبالی، هنرمند و فعال اجتماعى و حقوق‌بشر، تأسیس شده و سال‌هاست که با روش‌های علمی به بهبودی بیماران آلوده به اعتیاد کمک می‌کند. برای آشنایی بیشتر خوانندگان ایران امروز با این بنیاد با داریوش اقبالی گفتگویی انجام داده‌ایم و از وی که در کنار فعالیت‌های هنری‌اش، به روشنگری و آگاهی دادن به نسل جوان در رابطه با خطرات اعتیاد و راهنمایی بیماران برای برون‌رفت از این بیماری، تلاش می‌کند. باشد که این گفتگو نیز، در شرایط خطیر فعلی که نسل جوان، آگاه و خشونت‌پرهیز امروز، به دنبال راهی بسوی آینده است، راه‌گشا باشد.


جناب داریوش اقبالى، ضمن سپاس از اینكه دعوت ما را پذیرفتید، هر چند نام "آینه" نامى بسیار آشناست؛ اما مى‌خواستم در ابتدا بطور اختصار درباره دلائل پایه گذارى و اهداف بنیاد آینه بفرمائید:
مشغولیات من امروز در كنار فعالیت‌هاى هنرى، كه این بخش نیز گام‌هاى خود را در مسیر انعكاس طنین و فریاد هموطنانم برمی‌دارد، اینروزها معطوف شده به اهداف بنیاد آینه، بنیادى كه براى آگاهى رسانى و یارى به جامعه زخمى ایرانى پایه‌گذارى شده است. بنیانگذارى این سازمان بازتابى است از هدف من كه سال‌ها بود بدنبال مرحمى عملى بر زخم‌هاى جامعه‌ی در آتش نشسته‌ی هموطنانم بودم. بشر دوستى را در عمل زیبا می‌بینم و قدرت عشق را در لمس و بازگو كردن دردها و پیدا كردن راهكارهایى براى مرحم بودن و برآورد نیازهاى جامعه. در این بخش از زندگى دوست می‌دارم صدا و انرژى‌ام را تبدیل به وسیله‌اى براى مبارزه با آسیب‌هاى اجتماعى كه هموطنانم در سراسر دنیا با آنها دست و پنجه نرم می‌كنند كرده و نه فقط پیام آور، بلكه قاصد راه حلى براى دستیابى به بهبودى، آزادى، عشق و صلح براى آنان باشم. تلاش من این بوده كه بنیاد آینه حامى حقوق انسانى هموطنانم باشد. از سرآغاز پایه گذارى بنیاد تا كنون كوشیدم تا تمام تجربه و امید خود را بیشتر از یك پیام مبدل به روزنه‌ی امیدى بنام "بنیاد آینه" كنم و وقت و انرژى خود را عاشقانه صرف این هدف می‌كنم. از كارهاى فنى تا تهیه برنامه‌هاى آموزشى تلویزیونى و سمینارهاى آگاهى دهنده و رایگان بنیاد آینه تا برنامه ریزى گردهمایى راهیان دنیاى بهبودى در سراسر اروپا، تا ارائه‌ی تارنما‌هاى آموزشى مثل بهبودى و بهبودى‌چت براى گسترده كردن كانال‌هایى آگاهى دهنده و سهولت دستیابى به اطلاعاتى كه در مسیر بهبود جامعه تهیه می‌شوند. خلأ آگاهى‌هاى لازم بخصوص در رابطه با آسیب‌هایى كه با پیشگیرى صحیح می‌توان تخریب آنها را كاملأ كنترل كرد باعث شد كه بدنبال رهكارهایى باشم كه در اطلاعات لازم را به هر وسیله‌ی موجود در اختیار هموطنانم بگذارم. قدرت آگاهى را بیكران مى‌دانم و معتقدم آگاهى كلید رهایى از آسیب‌هاست.

 

 


نقش بیمارى اعتیاد را در رشد دیگر آسیب‌هاى اجتماعى چگونه مى‌بینید، و آیا آمار مشخصى از بیمارى اعتیاد در ایران وجود دارد؟
سال گذشته، در سمینار بنیاد آینه در دانشگاه یوسى ال‌اى یادآور شدم كه تحقیقات و بررسى‌هاى علمى در سراسر جهان ثابت كرده‌اند كه رشد آسیب‌هاى اجتماعى به موازات رشد نقض حقوق بشر پیش می‌رود. از آنجایى كه نقض حقوق بشر سال‌هاست در ایران در حال رشد است و امروز شاهدیم كه به اوج خود رسیده، از آنجا كه معتقدم بیمارى اعتیاد مادر آسیب‌هاى اجتماعى است، شكى نیست كه بیمارى اعتیاد نقش بزرگى در گسترش دیگر آسیب‌هاى اجتماعى ایفا می‌كند، آسیب‌هایى همچون معضل كودكان كار و خیابان، پناهندگان بى پناه، آمار خشونت، رشد بیمارى ایدز و آمار فقر و دیگر آسیب‌هاى اجتماعى كه موزیانه و موریانه وار هستى بخصوص آینده سازان ما را نابود می‌كنند.
متأسفانه در سال‌هاى اخیر نه تنها آمار اعتیاد رو به افزایش بوده، بلكه روند این بیمارى رو به مصرف مواد مخدر صنعتى و یا شیمیایى بوده، موادى كه قدرت تخریبى بى نهایت وسیع و به مراتب كشنده تراز مواد مخدر سنتى مى‌باشند. امروز آمار و اخبار موجود حاكى از آن است كه نه تنها سن مصرف كنندگان كاهش یافته، بلكه سهولت دسترسى به این گونه مواد و فقدان پیشگیرى صحیح بخصوص در سطح مدارس و اجتماع، به نسل كشى آنها افزوده است. مسئولیت ناپذیرى مسئولین، دركنار دروغ و انكار حقایق و واقعیت‌ها، كه همه خوراك جمهورى اسلامى مى‌باشند، تخریب آسیب‌ها را تشدید كرده و مى‌كند. گروه دیگرى از هموطنان دردمند ما كه باز بدلیل فقدان آزادى‌هاى فردى به اقصا نقاط جهان فرار می‌كنند، پناهندگان ایرانى هستند كه با معضلات خاص خود، منجمله بیمارى اعتیاد، دست و پنجه نرم می‌كنند. مرورى بر خبرهاى موجود در این زمینه ما را با خبرى دردناك و بسیار تلخ روبرو می‌كند كه طبق بررسى و تحقیقات صندوق بین‌المللى مهاجرت، ایرانیان رتبه‌ی نخست فرار مغزها را در جهان دارند و اعلام می‌كنند كه مهمترین عوامل فرار، نبود شرایط مساعد اجتماعى و بیكارى در جوانان مى‌باشد.
زمانیكه علم ثابت كرده كه آمار راهگشاى حركتى سازنده در مسیر ترمیم و پیشگیرى از آسیب‌هاى اجتماعى مى‌باشند، در سرزمین ما نه تنها آمار ضد و نقیض است، بلكه در بسیارى موارد اصلأ آمارى موجود نیست، چون جمهورى اسلامى اهمیتى به آمار و مستحكم كردن پایه‌هاى اساسى یك برخورد اصولى براى ریشه كن كردن آسیب‌ها نمى‌دهد. زمانى از اینكه رشد معتادین ۳ برابر رشد جمعیت است می‌شنیدیم، و بعد در رسانه‌اى دیگر فرمانده نیروى انتظامى ایران آمار معتادین دائمى را یك میلیون و دویست هزارنفر و معتادین تفننى را هفتصد هزار نفر اعلام می‌كند، در صورتیكه در مصاحبه با پایگاه خبرى دیگرى اعلام می‌دارد كه ۱۵ میلیون نفر در ایران در معرض خطر بیمارى اعتیاد هستند. این درحالى است كه احمدى نژاد سال گذشته اعلام می‌كند كه حداكثر تعداد معتادین در كشور زیر ششصد هزار نفر است، در حالیكه در رسانه‌اى دیگر صحبت از ۴۵ میلیون ایرانى كه با بیمارى اعتیاد دست و پنجه نرم می‌كنند سخن می‌گوید. مرورى بر اینگونه آمار و آخرین خبرها، از موقعیت وخیم و مرگبار آسیب‌ها گویای این حقیقت تلخ است كه در سرزمین ما هیچ چیز مثل جان آدمى ارزان نیست. بعنوان مثال در یكى از تارنما‌هاى خبرى می‌خوانیم كه توزیع سرنگ رایگان در زندان‌ها از نوامبر سال گذشته قطع شده است. این در حالى است كه آمار مبتلایان به بیمارى ایدز در زندان‌ها به مراتب بالاتر است و هویت مرگبار بیمارى ایدز در دنیا بر هیچكس پوشیده نیست و یا اینكه تارنما‌ی ایران امروز از شبیخون اعتیاد به مدارس بى پناه می‌نویسد، این در حالى است كه این بیمارى در سرزمین ما درحال نسل كشى است و به كررات ثابت شده كه پیشگیرى با صرفه‌ترین راه مبارزه با این بیمارى خانمانسوز است.
از طرفى دیگر، گردش مالى مواد مخدر رو به افزایش است تا جایى كه بر اساس آخرین آمار گردش مالى مواد مخدر با ۱۵۰۰ میلیارد دلار در سال و سود خالص بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار، پس از نفت، رتبه‌ی دوم بازار تجارى بزرگ دنیا را دارد. تارنما‌ی ستاد مبارزه با مواد مخدر سال گذشته اعتبار مواد مخدر در كشور را هفتاد و هفت میلیارد تومان اعلام می‌كند و این چنین است كه شاهد گستردگى مافیاى قدرت و مواد مخدر هم هستیم، از مأمورینى كه به نام خدمت به جامعه خود در فروش و ترانزیت مواد مخدر دخالت دارند، تا مأمورینى كه بجاى مبارزه با فروش مواد در كوچه پس كوچه‌هاى میهن ما، آزادى تفكر، آزادى بیان و در كل طلب آزادى‌هاى فردى را جرم می‌دانند و سركوب می‌كنند، تا مأمورینى كه دانشجویان و یا همان حق جویان ایران زمین را بجاى قاچاقچیان مواد دستگیر، زندانى، شكنجه و اعدام می‌كنند.

 

Behboudi01.jpg

 

 

راه چاره را چگونه مى‌بینید؟
جهان خاكى مرزى نداشت، انسان‌ها مرزها را بوجود آوردند، دنیاى افكار و تخیل مرزى ندارد، انسان‌ها آزادى تفكر را محدود و محكوم می‌كنند. در ترانه‌ی "تقویم" (سروده‌ی اردلان سرفراز) یادآور می‌شوم كه باید جهان را تازه دید، رفت و به فرداها رسید، براى یك آغاز نو نباید انتظار كشید. آزادى من در گروى آزادى همه است، آزادى حقى است كه فقط در كنار هم و به یارى هم می‌توانیم آن را بدست آوریم. منظور از ما یعنى فرد فرد ما، یعنى رسانه ها، یعنى نهاد‌هاى مردمى، یعنى سازمان‌هاى غیرانتفاعى، یعنى آنان كه منتخب ملتى دردمند هستند و مسئولیتى بر شانه‌هایشان نشسته است.
ریشه‌یابى هر مشكلى باید بخشى از راه حل آن مشكل باشد، اما ریشه‌یابى بدون تعصب و انكار. بدون عبرت از حقایق و واقعیات تاریخ خود نمى‌توانیم به سوى آینده‌اى روشن قدم برداریم. در برنامه‌اى كه در آینه بمناسبت روز جهانى حقوق بشر به هموطنانم هدیه كردم به این نكته اشاره كردم كه تا معضلات دیر پاى تاریخى را واقع بینانه بررسى نكنیم هر گونه حركتى مقطعى خواهد بود. اگر از تجارب تاریخ بگریزیم همیشه مجبور خواهیم شد تا از صفر شروع كنیم. هر ویرانى با خود یك رویش و یك تولدى دوباره به همراه دارد. همیشه در دنیاى بهبودى گفتیم كه قدم اول براى رسیدن به آزادى و بهبودى آن است كه باید اول اعتراف كنیم كه در مقابل بیمارى شكست خورده ایم و در خود فرو پاشیدیم و خسته از روند تكرار و انكاریم. فقط در این شرایط است كه می‌توانیم قدم بسوى دنیاى بهبودى بگذاریم. این دقیقأ همان الگویى است كه می‌توان براى دستیابى به جامعه‌اى سالم، آزاد و پویا دنبال كرد. حضور تك تك ما هم در این مسیر مى‌بایست داوطلبانه و آگاهانه باشد. با زور، دروغ، انكار، سركوبى، خودمحورى، فشار و خشونت هرگز هیچگونه آزادى میسر نخواهد بود، چه در دنیاى بهبودى، چه درسرزمین مان و چه در دهكده‌ی جهانى. اما قبل از هر چیز فراموش نكنیم كه تا زمانیكه مفهوم آزادى براى هر یك از ما متفاوت باشد نخواهیم توانست براى رسیدن به آن با تفاهم و هارمونى در كنار هم شانه به شانه بجنگیم. شكى نیست كه احترام به آزادى عقیده و بیان از پایه‌هاى كلیدى یك جنبش موفق و پایدار است و نمى‌بایست و نمى‌توان عقیده‌اى را مجبور به خاموشى كرد. همكارى و تعاون اجتماعى از من و تو آغاز می‌شود و تا زمانیكه تفاهم و توافقى بر سر الفباى حقوق انسانى و آزادى‌هاى فردى براى همه‌ی ما مشخص و شفاف نباشد، با خودمحورى و زور هرگز موفقیت بدست نخواهد آمد.
آرزوى من این است كه به فرزندان مان بیاموزیم كه هویت خود را نه در نامشان بلكه در حقوق انسانى خود بیابند، چرا كه تا زمانیكه از حقوق خود آگاه نباشیم نمى‌توانیم براى بدست آوردن آن بجنگیم. قدرت از آگاهى سرچشمه می‌گیرد و آگاهى را كلید رهایى می‌دانم. عمرى از قدرت عشق براى هموطنانم خواندم، و با قدرت عشق در آینه به هموطنانم خدمت می‌كنم و امیدوارم این انرژى را هرچه وسیع‌تر به هم میهنانم منتقل كنم. امروز این آسیب‌هاى اجتماعى هستند كه قدرت تخریب‌شان از جنگ بیشتر است، اما همانطور كه اشاره كردم، مسئولین بى مسئولیت با انكار واقعیات قدرت تخریب این آسیب‌ها را صد چندان كرده‌اند. لذا سازندگى مى‌بایست از من، از تو، از ما آغاز گردد چرا كه معتقدم زخم‌هاى جامعه متعلق به فرد فرد ماست و نمى‌بایست و نمى‌توان به انتظار ناجى نشست. تا افكارمان را تغییر ندهیم، دنیای‌مان تغییر نخواهد كرد.
ما باید با آگاهى و آموزش، در وحله‌ی اول هموطنانمان را مسلح كنیم و بعد هیجان و انگیزه‌اى براى زندگى كردن، نه فقط زنده ماندن را در مردم بوجود آوریم. نقش رسانه‌ها و دنیاى اینترنت را در این راستا بیكران مى‌بینم، تا زمانیكه هر یك ازاین نهاد‌ها با ایمان به توانایى‌هاى خود و آگاهانه دست‌بكار شوند و مسئولیت خود را فراموش نكنند و فقط آگهى نگیرند، آگاهى هم بدهند. امروز این كره‌ی خاكى را دهكده‌اى جهانى مى‌بینم، و سلامت و بقاى فرد فردمان را در گرو سلامت و بقاى اجتماعى كه در این دهكده بسر می‌برند. براستى چه كسى مسئول آینده ماست، اگر نه خود ما؟

 


 

Behboudi04.jpg

 

نقش فرهنگ را در ریشه‌هاى مشكلات و معضلات جامعه‌ی ایرانى چگونه مى‌بینید؟
به كدام فرهنگ اشاره می‌كنید؟ فرهنگ انكار؟ فرهنگ تعصب؟ فقر فرهنگى؟ باید با فرهنگ كهنه‌اندیشى و عشق به قدرت مبارزه كرد، اما نه با بكار بردن زور بلكه با یارى از قدرت آگاهى، آموزش و پیشگیرى. می‌توان به جامعه آموخت كه نمى‌بایست با ترس‌هایمان زندگى كنیم. توهم زدایى از هرگونه تفكر و فرهنگ مخرب و متعصب می‌تواند اولین وظیفه‌ی رسانه‌ها باشد.
امروز شاهد خبرهایى همچون آمار بالاى اعتیاد در زنان ایران در مقیاس جهانى، و یا ترك تصحیل میلیون‌ها كودك ایرانى در طى ۴ سال اخیر، و یا آمار نجومى كودك آزارى و خشونت خانوادگى، و یا معصومیت از دست رفته كودكان كار و خیابان سرزمین مان در لابه لاى خبرها جسته و گریخته هستیم. اما آیا به این اخبار عادت كردیم؟
متأسفانه در سرزمین ما حقیقت آن چیزى نیست كه نوشته می‌شود، حقیقت آن چیزى است كه سعى می‌شود همیشه پنهان بماند.
نواقص فرهنگى و محدودیت‌ها همیشه هستند، این ما هستیم كه می‌توانیم با اسلحه‌ی آگاهى راه چاره را از لابلاى آنها هوشیارانه رقم بزنیم. شكى نیست كه هر چقدر جاده پر فراز و نشیب، اما ملت ایران به آزادى دست خواهد یافت، آزادى از آسیب‌هاى اجتماعى و آزادى از ظلم، بى عدالتى و اختناق. اما آیا زمانیكه آن را بدست آوردیم پایان كار است؟ یا آغاز كار؟
در دنیاى بهبودى می‌گوییم سم‌زدایى آسان است، اما پاك ماندن و نگاهدارى از بهبودى و آزادى راهكار دارد، باید راهكار را آموخت، باید فرهنگ آزادى را آموخت. بقول ضرب‌المثلى آفریقایى، براى بقا و آزادى باید هر روز بیشتر از دیروز كوشید و چه زیبا اگر این فلسفه مثل نفس كشیدن در وجود فرد فرد ما نهادینه شود تا نسل به نسل زنده و پایدار بماند.

 

 

 

 

نوشته شده در 11 مهر 1389برچسب:,ساعت 8:18 توسط ملیکا| |


Power By: LoxBlog.Com